
انقلاب صنعتی
دوره های انقلاب های صنعتی
انقلاب صنعتی اول (1850-1750)
انقلاب صنعتی اول مبتنی بر مکانیزاسیون دوک ریسی و بافندگی و ماشین بخار در اواسط قرن 18 در بریتانیا آغاز گردید. این انقلاب تمام صنایع موجود را تحت تاثیر قرار داد و به ظهور صنایع جدیدی منجر شد. موتورهای بخار در قرن هجدهم موجب شد که کارهایی که بیش از این با صرف انرژی انسانی یا حیوانی انجام میشد با جهشی فوقالعاده جایگزین و تحولات بزرگی در زمینههای کشاورزی، معدن، تولید، حملونقل و فناوری و در نتیجه در شرايط اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي ایجاد شود. طی دو قرن پس از انقلاب صنعتی، درآمد سرانه سالیانه کشورهای جهان به شش برابر افزایش یافت.
انقلاب صنعتی دوم – انقلاب فناوری (پایان قرن نوزدهم-آغاز قرن بیستم)
در این دوره، توسعه علم به وسیلهی دانشمندان مدرنی مانند نیلز بور، توماس آلفا ادیسون، نیکولا تسلا و آلبرت انیشتین موجب ظهور نیروگاههای برق و موتورهای احتراق گردید. این کشف سبب ظهور تلفن، اتومبیل، هواپیما و … شد که به طور چشمگیری جهان را تغییر داد. در این دوره امکانپذیری توسعه مدیریت از طریق بهبود اثربخشی و کارایی یا به معنای اعم بهرهوری به اثبات رسید. برای مثال تقسیم کار به این معنا که هر کارگر بخشی از کل کار را انجام میدهد و یا تولید انبوه با استفاده از خطوط مونتاژ که مرسوم گردیده بود توانستند بهره وری را افزایش دهد.
انقلاب صنعتی سوم – انقلاب دیجیتال: 1970
ظهور تکنولوژیهای دیجیتال و اینترنت در پایان قرن بیستم، موجب آغاز انقلاب دیجیتال گردید. روند این انقلاب صنعتی بر اساس دیدگاه جامعه شناس بریتانیایی دیوید هاروی به عنوان فرآیند فزاینده فشردگی زمان و مکان به گونهای که دیگر دور از دسترس نیست مورد بررسی قرار گرفت. انقلاب صنعتی دوم با حضور اتومبیلها زمان و فاصله را نزدیکتر نمود و انقلاب صنعتی سوم این دو را به مدد کامپیوتر و اینترنت کوتاهتر و نزدیکتر نمود. بنابراین دوران دیجیتال یک زمان واقعی را ایجاد نمود. انقلاب صنعتی سوم علاوه بر تحقق این جنبه، الگو روابط و ارتباطات جامعه معاصر را نیز تغییر داد. روشهای کسب و کار نیز به گونهای تغییر نمود که دیگر تحتالشعاع زمان قرار نگیرد.
انقلاب صنعتی چهارم- اینترنت اشیاء (دوران کنونی)
انقلاب صنعتی چهارم مسیری برای ادغام مرزهای بین دنیای فیزیکی، دنیای دیجیتال و فناوریهای بیولوژیکی است. این انقلاب، عمدتا ترکیبی از پیشرفت های مبتنی بر هوش مصنوعی (AI)، رباتیک، اینترنت اشیا (IoT)، مهندسی ژنتیک، محاسبات کوانتومی و سایر فناوری ها است. مجموعه فناوریهای انقلاب چهارم صنعتی و تحول دیجیتال ما را برای بقا در دنیای امروزی مجهز میکند.اینترنت اشیاء، دادههای بزرگ، هوش مصنوعی، رابطهای ماشین- انسان، فنآوری رباتیک و سنسور، تکنولوژی چاپ سهبعدی و سیستم های سایبری-فیزیکی که با ترکیب فناوریهای واقعی و مجازی امکان خودمختاری و ارتباط میان ماشینآلات مستقل از انسانها را فراهم میآورند، بلاکچین و … مهمترین ویژگیهای آخرین انقلاب صنعتی است. در انقلاب صنعتی چهارم، انسانها الگوهای جدیدی را کشف کردهاند، زمانی که تکنولوژی های تهاجمی به سرعت وارد عمل شدند، حیات بازیگران قدیمی را مورد تهدید قرار دادند. انقلاب صنعتی با مرگ شرکتهای غول پیکر، جان گرفته است. در این نسل اندازه شرکت تضمینکننده بقا نیست بلکه چابکی آن در واکنش به تغییرات است که کلید موفقیت است.
انقلاب صنعتی چهارم
انقلاب صنعتی چهارم، مفهومی است که نشان دهنده یک مرحله تحول در فن آوری، صنایع و الگوهای اجتماعی در قرن بیست و یکم است. این انقلاب با پیشرفت های سریع در اتصال و اتوماسیون هوشمند مشخص می شود که منجر به تغییرات قابل توجهی در سرمایه داری صنعتی و راه هایی می شود که انسان ها، جهان اطراف خود را تجربه می کنند و می شناسند. این انقلاب توسط ادغام فن آوری های مختلف،از جمله هوش مصنوعی، رباتیک پیشرفته، ویرایش ژن، تکنولوژی ابر، اینترنت اشیاء ، واقعیت مجازی و غیره هدایت می شود. این فن آوری ها خطوط بین دنیای فیزیکی، دیجیتال و بیولوژیکی را نامشخص می کنند و عصر جدیدی از ارتباط و اتوماسیون را فراهم می کنند.
انقلاب صنعتی چهارم از اواسط دهه 2010 عملیات کسب و کار جهانی و شیوه های تولید را تغییر داده است. این بر اساس اختراعات انقلاب صنعتی سوم است که کامپیوتر، الکترونیک و اینترنت را به ارمغان آورد. با این حال، انقلاب صنعتی چهارم فراتر از قلمرو قبلی با چهار نوع اساسی از فن آوری های نو امکان پذیراست:
1- اتصال، داده ها و قدرت محاسباتی: شامل تکنولوژی ابر، اینترنت، بلاک چین و سنسورها است که امکان تبادل داده های یکپارچه و ارتباط بین دستگاه ها و سیستم ها را فراهم می کند.
2- تجزیه و تحلیل و هوش: تجزیه و تحلیل پیشرفته، یادگیری ماشین و هوش مصنوعی نقش مهمی در تجزیه و تحلیل مقادیر زیادی از داده ها و تصمیم گیری های اگاهانه دارند.
3- تعامل انسان و ماشین: واقعیت مجازی ، واقعیت افزوده، رباتیک، اتوماسیون و وسایل نقلیه هدایت شده مستقل بخشی از این دسته هستند که همکاری بین انسان و ماشین را افزایش می دهد.
4- مهندسی پیشرفته: تولید افزودنی (چاپ سه بعدی)، انرژی های تجدید پذیر و نانوذرات به ایجاد محصولات و فرایندهای نوآورانه کمک می کند.
برای رشد در انقلاب صنعتی چهارم، شرکت ها نه تنها باید این فن آوری های پیشرفته را اتخاذ کنند، بلکه باید بر ارتقاء مهارت و مهارت مجدد نیروی کار خود برای انطباق با نیازهای شغلی در حال تغییر تمرکز کنند. مهارت بالا تضمین می کند که کارکنان مهارت های جدیدی را برای بهبود موقعیت های فعلی خود یاد بگیرند، در حالی که مهارت های مجدد شامل آموزش مجدد کارگران با مهارت های جدید برای پر کردن موقعیت های مختلف در سازمان است. این تحول نیروی کار ضروری است زیرا فن آوری های نو صنایع را تغییر می دهند و فرصت های جدیدی را ایجاد می کنند. انقلاب صنعتی چهارم یک موضوع کلیدی در بحث های مختلف اقتصادی، سیاسی و علمی بوده است، از جمله در راه حل برای بازسازی پایدار اقتصاد پس از پاندمی کووید 19. این نشان دهنده تغییر به سمت عصر اتصال پیشرفته و تکنولوژی هوشمند است که در آن مرزهای بین دنیای فیزیکی و دیجیتال به طور فزاینده ای نامشخص می شود. دامنه انقلاب صنعتی چهارم بسیار گسترده تر است. و به طور همزمان امواج آن به انرژی های تجدید پذیر، محاسبات کوانتومی و فناوری نانو در حال گسترش است. و تمامی حوزه های فیزیکی، دیجیتال و بیولوژیکی را پوشش می دهد. انقلاب صنعتی چهارم مفهومی از توسعه به طور کلی و توسعه انسانی به طور خاص است که کیفیت زندگی میلیارد ها انسان را به طور شگفت انگیزی بهبود خواهد بخشید . فناوری های انقلاب صنعتی چهارم بر دانش و انقلاب های صنعتی پیشین به ویژه بر انقلاب صنعتی سوم یعنی فناوری های دیجیتال استوارند. برخی از این فناوری ها شامل هوش مصنوعی و رباتیک، عصب فناوری ها، زیست فناوری ها، واقعیت مجازی می باشند.
چالشها و فرصتها
مانند انقلابهای پیشین، انقلاب صنعتی چهارم نیز ظرفیت افزایش سطوح درآمد جهانی و بهبود کیفیت زندگی مردم گوشهوکنار جهان را دارد. تا کنون آنهایی که بیشترین بهره را از این انقلاب بردهاند، مصرفکنندگانی هستند که امکانات و استطاعت دسترسی به جهان دیجیتال را داشتهاند؛ فناوری باعث خلق محصولات و خدمات جدیدی شده که کارایی و بهتبعش مطلوبیت زندگی شخصی ما را افزایش داده است. درخواست تاکسی، خرید بلیت سفر، خرید کالا، پرداخت، گوشدادن به موسیقی، فیلم دیدن یا انجام بازیهای ویدیویی، حالا همگی این کارها را میشود از هر جایی انجام داد. در آینده، نوآوری فناورانه به معجزهای در عرصه عرضه و تقاضا منجر خواهد شد که مزایایی بلندمدت در کارایی و بهرهوری خواهد داشت. هزینههای حمل و نقل و ارتباطات کاهش مییابد، اثربخشیِ تدارکات و زنجیره تأمین بینالمللی بیشتر میشود و هزینه تجارت ناچیز خواهد شد: اتفاقاتی که همگی باعث گشایش بازارهای جدید و محرک رشد اقتصادی خواهند شد. همزمان، همانطور که اریک بِرینیِلفسن و اندرو مکافی اشاره کردهاند، این انقلاب میتواند نابرابریهایی بزرگتر در پی داشته باشد، بهویژه با توجه به قابلیتش برای آشوبیدن بازارهای کار. بهموازاتی که اتوماسیون در سراسر اقتصاد جایگزین نیروی کار میشود، جایگزینی کارگران با دستگاهها ممکن است شکاف بین بازگشت سرمایه و بازگشت نیروی کار را بدتر کند. از سوی دیگر، بعید نیست که جایگزینی کارگران با فناوری، در مجموع، باعث افزایش خالص کارهای ایمن و پرمنفعت شود. اکنون نمیشود پیشبینی کرد که چه سناریوهایی احتمال بروز دارند، و تاریخ میگوید که نتیجه نهایی احتمالاً ترکیبی از این دو است. هر چند که در آینده، استعداد بیش از سرمایه، عاملی کلیدی برای تولید خواهد بود. این امر به ظهور بازار کاری منجر میشود که بیش از پیش به بخشهای «کممهارت/کمدرآمد» و «پرمهارت/پردرآمد» تقسیم خواهد شد، و این نیز به نوبه خود به تنشهای اجتماعی دامن خواهد زد.
نابرابری افزون بر اینکه یکی از دغدغههای اقتصادی اصلی است، نشانگر بزرگترین دغدغه اجتماعی مرتبط با انقلاب صنعتی چهارم است. بزرگترین بهرهمندانِ از نوآوری احتمالاً فراهمکنندگان سرمایههای فکری و فیزیکی هستند – نوآوران، سهامداران و سرمایهگذاران: اتفاقی که شکاف فزاینده ثروت را بین افراد متکی به سرمایه در مقابل افراد متکی به کار توضیح میدهد. لذا فناوری یکی از دلایل اصلی این است که درآمد بخش عمدهای از مردم در کشورهای پردرآمد ثابت مانده یا حتی کاهش یافته است: تقاضا برای کارگران پرمهارت افزایش یافته، درحالیکه تقاضا برای کارگرانی با تحصیلات کمتر و کممهارتتر کاهش یافته است. نتیجه بازار کاری است که تقاضای فراوان در دو سوی آن دیده میشود، اما میانههای آن خالی است. این امر توضیح میدهد که چرا این همه کارگر ناامید و نگران از این هستند که درآمدهای واقعیِ خودشان و فرزندانشان افزایشی نخواهد یافت. همچنین کمک میکند توضیح دهیم که چرا قشر متوسط در سراسر جهان بیشازپیش در حال تجربه حسی فراگیر از نارضایتی و بیعدالتی هستند. اقتصادِ «برنده همهچیز را از آن خود میکند» که فقط دسترسی محدودی به قشر متوسط میدهد، راهنمایی است برای نابودکردن مردمسالاری. همچنین فراگیری فناوریهای دیجیتال و پویایی همرسانی اطلاعاتِ به لطف رسانههای اجتماعی ممکن است موجب افزایش گسستگی شود. بیش از 30 درصد جمعیت جهان اکنون از شبکههای اجتماعی برای ارتباط، یادگیری، و همرسانی اطلاعات استفاده میکنند. در جهان آرمانی، این تعاملات فرصتی برای درک و همبستگی بین فرهنگها فراهم میکنند. اما درعینحال ممکن است انتظارهایی غیرواقعی را ایجاد و منتشر کنند درباره اینکه عوامل اصلی موفقیت فردی یا گروهی چیست، و نیز فرصتهایی برای گسترش عقاید و باورهای افراطی فراهم کنند.
تأثیر بر کسب و کار
یکی از موضوعهای همیشگی برای مدیران جهانی و مدیران ارشد کسبوکارها این است که درک سرعت نوآوری و شدت نظمآشوبی و پیشبینی آنها کار دشواری است و اینکه این محرکها یکی از منابع دائمی شگفتیِ آگاهترین افراد و حتی آنهایی هستند که بیشترین ارتباطات را دارند. در واقع، در بین تمام صنایع، شواهدی کافی وجود دارد که فناوریهای پیشبرنده انقلاب صنعتی چهارم، تأثیری مهم بر کسبوکارها خواهند داشت. در سویه عرضه، بسیاری از صنایع شاهد ورود فناوریهای جدیدی هستند که شیوههایی کاملاً جدید برای رفع نیازهای کنونی خلق میکنند و نظم کنونیِ زنجیرههای ارزش صنایع را بهشدت برمیآشوبند. نظمآشوبی همچنین از رقبایی چابک و نوآور سرچشمه میگیرد که به لطف دسترسی به زیرساختهای جهانی دیجیتال برای پژوهش، توسعه، بازاریابی، فروش و توزیع و با اتکا به بهبود کیفیت، افزایش سرعت، یا کاهش قیمتِ ارزش پیشنهادی میتوانند رقبای باسابقه را سریعتر از پیش کنار بزنند. در سویه تقاضا نیز تغییراتی شگرف در حال وقوع است، زیرا افزایش شفافیت، مشارکت مصرفکننده، و الگوهای جدید رفتار مصرفکننده (که با دسترسی به دادهها و شبکههای موبایل بیشازپیش گسترش مییابند) شرکتها را وامیدارند تا شیوههای طراحی، بازاریابی و عرضه محصولات و خدماتشان را اصلاح کنند.
یکی از روندهای کلیدی، توسعه زیرساختهای مبتنی بر فناوری است که عرضه و تقاضا را ترکیب میکند تا ساختارهای کنونی صنایع را بیاشوبد، مانند اتفاقاتی که درون اقتصاد «تسهیمی» (sharing) یا «بنا به تقاضا» (on-demand) شاهدش هستیم. این زیرساختهای فناوری، که سادهسازی شدهاند تا با گوشیهای هوشمند بتوان از آنها استفاده کرد، افراد و داراییها و دادهها را یکپارچه میکنند و لذا روشهایی کاملاً جدید برای مصرف کالاها و خدمات در فرایند ایجاد میکنند. در ضمن، موانع افراد و سازمانها برای خلق ثروت را برمیدارند و محیطهای شخصی و حرفهای کارکنان را دگرگون میکنند. این کسبوکارهای زیرساختیِ جدید بهسرعت در حال تکثیر به خدماتی بسیار جدید هستند، از خشکشویی گرفته تا خرید، از کارهای منزل تا پارکینگ، و از پیامها تا مسافرت.
در کل، انقلاب صنعتی چهارم چهار تأثیر اصلی بر کسبوکار دارد: بر انتظارهای مشتری، بر ارتقای محصول، بر نوآوری مشارکتی، و بر ساختارهای سازمانی. مشتریان، خواه مصرفکنندگان باشند یا سازمانها، بیشازپیش در مرکز اقتصادی قرار میگیرند که هدفش بهبود ارایه خدمات به مشتریان است. افزون بر این، خدمات و محصولات فیزیکی را اکنون میتوان با قابلیتهای دیجیتالی ارتقا داد که بر ارزش این محصولات و خدمات میافزایند. فناوریهای جدید باعث میشوند که داراییها بادوامتر و منعطفتر شوند، و دادهها و تحلیلها نحوه نگهداری از آنها را دگرگون میکنند. در نتیجه، دنیای انتظارهای مشتریان، خدمات دادهمحور، و عملکرد داراییها از طریق تحلیل، مستلزم شیوههایی جدید برای همکاری است، خاصه باتوجهبه سرعت وقوع نوآوری و نظمآشوبی. در نهایت نیز ظهور زیرساختهای جهانی و دیگر مدلهای جدید کسبوکار، بدین معناست که باید درباره استعداد، فرهنگ و ساختارهای سازمانی بازاندیشی کرد. در کل، تغییر گریزناپذیر از دیجیتالسازی ساده (انقلاب صنعتی سوم) به نوآوری مبتنی بر ترکیب فناوریها (انقلاب صنعتی چهارم) شرکتها را وامیدارد تا درباره شیوههای کسبوکارشان تجدیدنظر کنند. اما حاصل نهایی یکی است: رهبران کسبوکارها و مدیران ارشد باید محیط متغیر خود را بشناسند، پیشفرضهای تیمهای عملیاتی را بهچالش بکشند، و خستگیناپذیر و مدام نوآوری کنند.
تأثیر بر دولتها
بهموازاتی که جهانهای فیزیکی، دیجیتال و زیستشناختی با هم یکی میشوند، زیرساختها و فناوریهای جدید بیشازپیش به شهروندان امکان میدهند تا با دولتها مشارکت کنند، صدای خود را به گوش آنها برسانند، تلاشهایشان را همسو کنند، و حتی نظارت مقامات دولتی را بیاثر کنند. همزمان، دولتها قدرتهای فناورانه جدیدی به دست میآورند تا با اتکا به سیستمهای نظارتیِ گسترده و توانایی کنترل زیرساختهای دیجیتال، بیشتر از قبل بر مردم نظارت کنند. در کل اما دولتها با فشار بیشتری روبهرو میشوند تا رویکرد فعلی خود را به سیاستگذاری و مشارکت عمومی تغییر دهند؛ زیرا به لطف منابع جدید رقابت و نیز بازتوزیع و تمرکززدایی از قدرتی که فناوریهای جدید امکانپذیر میکنند، نقش مرکزی دولتها برای اجرای سیاستها کمرنگ میشوند.
خلاصه، توانایی سیستمهای دولتی و مقامات حکومتی برای سازگاری است که بقای آنها را تعیین میکند. اگر دولتها بتوانند جهانِ تغییرات نظمآشوب را با آغوش باز بپذیرند و ساختارهایشان را به میزانی از شفافیت و کارایی برسانند که به آنها امکان دهد مزیت رقابتی خود را حفظ کنند، دوام خواهند آورد. اگر نتوانند متحول شوند، با مشکلاتیِ روافزون مواجه خواهند شد. این امر بیش از هر جایی در قلمرو قانونگذاری مصداق خواهد داشت. نظامهای کنونی سیاستگذاری و تصمیمگیری همسو با انقلاب صنعتی دوم متحول شدند، یعنی وقتی تصمیمگیران زمان زیادی در اختیار داشتند تا مسئله خاصی را بررسی کنند و واکنشهای متناسب یا چارچوب قانونیِ مرتبط با آن را آماده کنند. کل این فرایند بهشکلی خطی و مکانیکی طراحی شده بود و نگاه سختگیرانه «بالابهپایین» داشت. اما چنین نگاهی دیگر منطقی نیست. باتوجه به سرعت فزاینده تغییرات و تأثیرات گسترده انقلاب صنعتی چهارم، قانونگذاران با چالشی بیسابقه مواجه شدهاند و در اکثر موارد از سازگاری با تغییرات بازماندهاند.
اما قانونگذاران چگونه میتوانند در عین استمرار پشتیبانی از نوآوری و پیشرفتهای فناورانه، از منافع مصرفکنندگان و عموم مردم نیز محافظت کنند؟ با پذیرش حکمرانی «چابک»، مانند بخش خصوصی که بهشکلی فزاینده واکنشهای چابک را به توسعه نرمافزار و عملیاتهای کسبوکارها نشان میدهد. این امر بدین معناست که قانونگذاران مدام باید با محیطی بهسرعت در حال تغییر و جدید سازگار شوند و خودشان را تطبیق دهند تا به درستی بتوانند بفهمند که دارند برای چه چیزهایی قانون میگذارند. برای این کار، دولتها و نهادهای قانونگذار باید از نزدیک با کسبوکارها و جامعه مدنی همکاری کنند. همچنین انقلاب صنعتی چهارم بر ماهیت امنیت ملی و بینالمللی، یعنی هم بر احتمال و هم بر نوع تعارضها تأثیری شگرف خواهد داشت. تاریخ جنگها و امنیت بینالمللی، تاریخ نوآوریهای فناورانه است؛ امروز هم از این مسیر مستثنا نیست. تعارضهای نوینِ میان دولتها ماهیتی بیشازپیش «چندگانه» دارند؛ یعنی تکنیکهای مرسوم میدان نبرد را با عناصری ترکیب میکنند که پیش از این به بازیگران غیردولتی منسوب بودند. تمایز بین جنگ و صلح، متخاصم و غیرمتخاصم، و حتی خشونت و غیرخشونت (مانند جنگهای سایبری) بهشدت تیره و تار شده است. بهموازاتی که این فرایند تثبیت میشود و استفاده از فناوریهای جدیدی نظیر جنگافزارهای خودکار و زیستی آسانتر میشود، افراد و گروههای کوچکتر بیشازپیش به دولتهایی ملحق میشوند که قادرند آسیبهای جمعی ایجاد کنند. این آسیبپذیریِ جدید به نگرانیهای جدیدی دامن میزند. اما درعینحال پیشرفتها در فناوریها ممکن است مقیاس یا تأثیر خشونت را (مثلاً از طریق توسعه روشهای حفاظتی جدید، یا هدفگیری دقیقتر) کاهش دهد.
تأثیر بر افراد
در نهایت اینکه انقلاب صنعتی چهارم نه تنها آنچه انجام میدهیم، که کیستیِ ما را هم تغییر خواهد داد. این انقلاب بر هویت ما و تمام مسائل مرتبط با آن اثر میگذارد: برداشت ما از حریم شخصی، مالکیت، الگوهای مصرف، اوقات کار و تفریح ، نحوه پیشرفت در مسیر شغلی، توسعه مهارتها، ملاقات با افراد، و نحوه تحکیم روابط. این انقلاب هماینک بر سلامت ما اثر گذاشته و به انسانِ «کمّیشده» منجر شده است، و زودتر از آنچه فکرش را میکنیم ممکن است به توسعه انسان بینجامد. چنین فهرستی انتها ندارد، زیرا تخیل انسان بیانتهاست. رابطه ما با گوشی هوشمندمان نمونهای عینی است. ارتباط مدام ممکن است ما را از یکی از مهمترین داراییهای زندگی تهی کند: زمانی برای مکث، تأمل، و مشارکت در گفت و گوهای معنابخش. یکی از مهمترین چالشهای افراد با فناوریهای اطلاعاتیِ جدید، حریم شخصی است. ما بهطور شهودی میدانیم چرا این موضوع اینقدر مهم است، اما ردیابی و همرسانی اطلاعات درباره ما نیز یکی از جنبههای حیاتیِ اتصال جدید است. جدلها درباره مسائل زیربنایی مانند «تأثیر از دست دادن کنترل بر دادههایمان» بر زندگیِ شخصیمان، در سالهای پیش رو تشدید خواهد شد. به همین ترتیب، انقلابهای رویداده در عرصههای زیستفناوری و هوش مصنوعی – که با شکستن آستانههای کنونیِ امید به زندگی، سلامت، شناخت، و توانمندیها – معنایی دوباره به انسان بخشیدهاند، ما را ترغیب میکنند تا مرزهای اخلاقی و اخلاقیات خود را باز تعریف کنیم.
تأثیر بر آینده
نه فناوری و نه نظمآشوبیِ ناشی از آن هیچکدام نیرویی بیرونی نیستند که انسانها بر آنها هیچ کنترلی نداشته باشند. همه ما در قالب تصمیمهایی که هرروزه در مقام شهروند، مصرفکننده، و سرمایهگذار میگیریم، مسئول هدایت این تکامل هستیم. لذا باید قدر این فرصت و قدرتِ در اختیارمان را بدانیم و انقلاب صنعتی چهارم را بهسمت آیندهای هدایت کنیم که بازتابنده اهداف و ارزشهای مشترک ما باشد. اما برای انجام چنین کاری ما باید دورنمای جهانیِ جامع و مشترکی فراهم کنیم از اینکه فناوری چگونه بر زندگی ما اثر میگذارد و محیطهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و انسانی ما را تغییر میدهد. هرگز زمانی نویدبخشتر و درعینحال پرخطرتر از امروز در تاریخ بشر نداشتهایم. اما تصمیمگیران امروز نیز در طرز فکر مرسوم و خطی گیر افتادهاند، یا زیادی درگیر بحرانهای متعددی شدهاند که توجه آنها را به خود میخوانند؛ در نتیجه، به اندازه کافی درباره نیروهای نظمآشوب و نوآوریِ شکلدهنده بر آینده ما اندیشههای راهبردی ندارند.
حال که متوجه شدیم منظور از انقلاب صنعتی چهارم چیست و به طور کلی چه تاثیراتی خواهد داشت، باید بگوییم اما همه چیز به افراد و ارزشها وابسته است! ما باید آیندهای را شکل دهیم که در راستای منافع همه ماست، یعنی انسانها را در اولویت قرار دهیم و آنها را توانمند کنیم. انقلاب صنعتی چهارم در بدبینانهترین و غیرانسانیترین حالتش شاید واقعاً قادر به «رباتیکردن» انسانیت و در نتیجه تهیکردن ما از احساس و عاطفه باشد. اما این انقلاب بهمثابه مکملی برای بهترین خصیصههای ذات انسان – یعنی خلاقیت و همدلی و مراقبت میتواند انسانیت را بر اساس احساس سرنوشت مشترک ما به آگاهیِ جمعی و اخلاقی برکشد. بر عهده همه ماست که مطمئن شویم سناریوی دوم به حقیقت میپیوندد.